خدا عالم است
مادرم میگوید؛
پشتِ این آسمانِ بلند
آسمانِ بلندِ دیگریست ... باز هم پر از ستاره!
بعد، پشتِ آن آسمانِ بلند
باز آسمانِ بلند دیگریست پر از واژه و پَری!
و همین طور ترانه که هی ناتمام ...
چقدر خوب است که ما شاعریم
سادهایم، باورمان میشود،
و حیرت میکنیم وقتی که آفتاب بالا میآید
گاهی هنوز ماه ... آن گوشهی آسمان میخندد!
زبانِ بینهایت
همین اختلاطِ اشاره و لبخند است!