ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی..
گر گویمت که سروی, سرو اینچنین نباشد
ور گویمت که ماهی, مه بر زمین نباشد
گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت
گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت..
در عاشقی گزیر نباشد ز سوز و ساز
استاده ام چو شمع, مترسان ز آتشم