پیوست به دریا

یکی من یکی تو

پیوست به دریا

یکی من یکی تو

سفر غریب

ما را سفری غریب افتاد
روزی که ز شاخه سیب افتاد

در گوش عدم خروش هستی

چون صاعقه ای مهیب افتاد

آدم  ز بهشت آفرینش

تا شام ابد به شیب افتاد

حوای نجیب و ساده آن روز

در دامگه فریب افتاد

از گریۀ آن دو یار دیرین

دوزخ ز تب لهیب افتاد

مادر دو پسر زیک پدر داشت

این ناخلف آن نجیب افتاد

طغیانگر خودسر نخستین

در آتش خود عجیب افتاد

ای خالق هر چه هست، ابلیس

ازلطف تو بی نصیب افتاد

سنگینی بار هر دو عالم

بر دوش من غریب افتاد
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.