پیوست به دریا

یکی من یکی تو

پیوست به دریا

یکی من یکی تو

پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست

گفتم: «بِدَوم تا تو همه فاصله ها را»

تا زودتر از واقعه گویم گِله ها را
چون آینه پیشِ تو نشستم که ببینی
در من اثرِ سخت ترین زلزله ها را
پُر نقش تر از فرشِ دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
ما تلخیِ نه گفتن مان را که چشیدیم
وقت است بنوشیم از این پس بله ها را
بگذار ببینیم بر این جغد نشسته
یک بارِ دگر پر زدن چلچله ها را
یک بار هم ای عشقِ من از عقل میندیش
بگذار که دل حل بکند مسئله ها را

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.